بایگانی برچسب: s

آشنایی با کلیسا بخش (2)

شاخه های پروتستان (قسمت اول)

شاخه‌های اصلی کلیسای پروتستان عبارتند از:
1- کلیسای لوتری: براساس نظریات مارتین لوتر تأسیس شد و بیشتر پیروان آن در آلمان و کشورهای اسکاندیناوی ساکن‌اند؛

2- کلیسای کالونی: بر مبنای نظرات ژان کالون الهی‌دان سوئیسی و اصلاحگرایان رادیکال‌تر نظیر اولریش تسوینگلی تأسیس شد؛

3- کلیسای باپتیست: وجه بنیادین و اصلی کلیسای باپتیست این است که تعمید نوزادان یا خردسالان نزد آنها مطلقاً مورد پذیرش نیست و فرد تعمیدگیرنده باید به هنگام رسیدن به بلوغ فکری و نیل به ایمانی شخصی به مسیح، غسل تعمید بگیرد. به همین دلیل است که پیروان این مذهب را «باپتیست» یعنی تعمیدیون نامیدند؛

4- کلیسای متدیست: بر مبنای نظریات جان وزلی و برادرش تأسیس شد؛

5- کلیسای پنطیکاستی: این شاخه تأکید خاصی بر تجربهٔ شخصی مستقیم خدا از طریق تمعید روح‌القدس، چنان‌که در انجیل از روز پنطیکاست بیان شده‌است، دارد.

6- شاخهٔ مهم دیگری از مکتب پروتستانیسم که کلیسای انگلیس و کلیسای اسقفی نمونه بارز آن هستند، در قرن ۱۶ در انگلستان ظهور کرد. این فرقه اکنون از نظر الهیات و ارکان پرستش بیش از سایر فرق پروتستانیسم به کلیسای کاتولیک نزدیک است. پیروان شاخهٔ انگلیکان در طیفی کاتولیکی-پروتستانی قرار دارند. برخی از پیروان انگلیکان، کاتولیک و برخی پروتستان و عده‌ای هم بین این دو قرار دارند؛ به همین دلیل آنها را مسامحتاً (و نه دقیقاً) پروتستان می‌نامند.

مسیحیت انجیلی (به انگلیسی: Evangelicalism) شاخه‌ای از پروتستانتیسم با گستردگی جهانی است که جوهر مژده انجیل، مشتمل بر آموزهٔ رستگاری مبتنی بر لطف از طریق ایمان به تاوان عیسی مسیح می‌پندارد. گرویدن یا تجربه تولد دوباره به اعتقاد انجیلی‌ها اصل مهم رسیدن به رستگاری است.

این شاخه چهار اعتقاد اساسی دارد:
1.لزوم ایمان آوردن شخصی (تولد دوباره)
2.اعتقاد بالا به سندیت کتاب مقدس
3.اعتقاد گسترده به نجات و آمرزش نهایی توسط عیسی
4.تلاش گسترده برای آموزش و گسترش انجیل
به مبلغان انجیل، مُبَشّران یا مژده‌دهندگان (به انگلیسی: Evangelist) می‌گویند. شعار مژده‌ دهندگان بازگشت به انجیل و تغییر جامعه با تحول فرهنگی است. مسیحیت انجیلی از جمله پویاترین جنبش‌های مذهبی در جهان معاصر بوده و در سطح جهان در حال گسترش است.

لوتریانیسم یا کلیسای لوتری یکی از شاخه‌های عمده مسیحیت غربی است که با کلام مارتین لوتر، اصلاح‌طلب آلمانی مشخص است. لوتر برای اصلاح کلام و عمل کلیسا اصلاحات پروتستانی را راه‌اندازی کرد. لوتریانیسم در شمال و مرکز آلمان با حمایت شاهزاده‌های این کشور و با لشکرکشی یک آلزاسی به نام فیلیپ یاکوب اشپنر نفوذ و گسترش یافت و امروزه گذشته از این دو ناحیه آلمان و شمال آلزاس در کشورهای اسکاندیناوی یافت می‌شوند در حال حاضر در دنیا حدود هفتاد میلیون لوتری وجود دارند.

ایماندار در گناه

هنگامیکه زشتی گناه را می بینید، هنگامیکه خودتان را همانطور که هستید می بینید، آشفته و پریشان نشوید. مسیح برای نجات گناهکاران به این دنیا آمد. ما خدا را با خودمان مصالحه ندادیم، بلکه محبت عالی و شگفت انگیز خداوند در مسیح است که “ جهان را با خودآشتی داد”. (دوم قزنتیان 5 آیه 19) او با محبت عظیمش، دلهای فرزندان خطا کارش را به سوی خود جلب می کند. هیچ پدر و مادر زمینی نمی تواند به اندازه خداوند در مقابل خطاها و اشتباهات فرزندان صبور و مهربان باشد. هیچ کس نمی تواند به اندازه او گناههکار را محبت کند.همه وعده های او و تمامی هشدارهای او نشان دهنده محبت غیر قابل وصف اوست.

هنگامیکه شیطان می آید و به شما می گوید که بسیار گناهکار هستید، به نجات دهنده خود عیسی نگاه کنید و از مهربانی و فضایل او بگویید. چیزی که به شما کمک خواهد کرد این است که به نور او نگاه کنید. گناهانتان را اعتراف کنید، اما به دشمن بگویید: “عیسی به این جهان آمد تا گنهکاران را نجات دهد”. و اینکه شما می توانید با محبت بی نظیر او نجات یابید. (اول تیموتانوس 1 آیه 15). عیسی از شمعون درباره دو نفر که بدهکار بودند سوال کرد. یکی از آنها مقداری کم و دیگری مقداری زیاد بدهکار بود. اما طلبکار قرضهای هر دو نفر را بخشید. مسیح از شمعون پرسید کدام یک از این دو طلبکارش بیشتر دوست خواهد داشت. شمعون پاسخ داد :“ آ ن که بدهی بیشتری داشت و بخشیده شد”. (لوقا 7 آیه 24) ما گناهکاران بزرگی بودیم اما مسیح گناهان ما را بر صلیب برخود نهاد و،بجای ما بر صلیب قرار گرفت تا ما بخشیده شویم. فضایل مربوط به قربانی او کافی است تا به خاطر ما به حضور پدر تقدیم شود. آنانی را که او بیشتر بخشیده است، او را بیشتر دوست خواهند داشت. و به تخت رحمت او نزدیکتر خواهند شد تا او را به خاطر محبت و ایثار عظیم او پرستش کنند.

هر چه بیشتر محبت خدا را درک کنیم، بیشتر به شرارت و پلیدی گناه پی می بریم. هنگامیکه درازای زنجیری را که به خاطر ما شکسته شد می بینیم، و زمانی که به قربانی عظیم مسیح که به خاطر ما انجام شد فکر می کنیم، دل ما با مهربانی و شفقت نرم می شود.

آیا نجات فقط بوسیلۀ ایمان است؟

شاید این یکی از مهمترین سؤالات الاهیات مسیحی باشد. همین پرسش باعث ایجاد نهضت اصلاحات و جدایی میان کلیساهای پروتستان و کاتولیک شد. این سئوال مبنای تفاوت کلیدی میان مسیحیت کتاب مقدسی و سایر فرقه های مسیحی است. آیا نجات فقط بوسیلۀ ایمان است یا اینکه اعمال را نیز شامل میشود؟ آیا من فقط با ایمان به مسیح نجات یافته ام یا اینکه بوسیلۀ ایمان به مسیح و (اضافه بر آن) به کمک انجام بعضی از اعمال خاص؟

سئوال راجع به نجات فقط بوسیلۀ ایمان و یا نجات بوسیلۀ ایمان و اعمال اغلب بوسیلۀ کسانی مطرح می شود که برایشان سخت است که میان قسمتهای مختلف کتاب مقدس ارتباط و هماهنگی ایجاد کنند. رومیان 3: 28؛ 5: 1 و غلاطیان 3: 24 را با یعقوب 2: 24 مقایسه کنید. عدّه ای بعد از چنین مقایسه ای تفاوت را میان دیدگاه پولس (نجات بوسیله ایمان تنها) و یعقوب (نجات بوسیله ایمان و عمل) می دانند.

واقعیت این است که پولس و یعقوب هیج تعارضی با یکدیگر ندارند. تنها اختلافی که شاید به عقیدۀ برخی می تواند وجود داشته باشد؛ پیرامون رابطۀ ایمان و عمل است. پولس به شکلی کاملاً جزمی اعلام می دارد که انسان فقط با ایمان عادل شمرده می شود (افسسیان 2: 8 -9) در حالی که یعقوب واضحاً تعلیم می دهد که نجات بوسیلۀ ایمان و عمل است. این مسئلۀ مُبرهَن می تواند با بررسی دقیق سخنان یعقوب پاسخ داده شود. یعقوب در واقع هر گونه اعتقادی را که مبنی بر ایمان بدون عمل باشد نفی میکند (یعقوب 2: 20–26).

یعقوب نمی گوید که عادل شمرده شدگی بوسیلۀ ایمان و اعمال است بلکه می گوید که اگر کسی واقعاً عادل شمرده شده است، بطور قطع تغییرات و اعمال نیکویی را در حیات خود خواهد داشت. اگر شخصی ادعای ایمان کند اما هیچ عمل نیکویی در زندگی او یافت نشود، آنگاه یقیناً او هیچ ایمان واقعی در مسیح عیسی نداشته است (یعقوب 2: 14، 17 ، 20 ، 26).

پولس نیز در نوشته های خود همین مورد را خاطر نشان می سازد. ایمانداران باید در زندگی خود میوه های نیکوئی را داشته باشند که در غلاطیان 5: 22–23 ذکر شده اند. درست بعد از اینکه پولس در افسسیان 2: 8-9 اعلام می دارد که ما محض فیض نجات یافته ایم و نه از اعمال ، در افسسیان 2: 10 مدعی می شود که آفریده شده ایم برای کارهای نیکوئی که خدا از قبل مهیا نمود. پولس نیز از یک زندگی تغییر یافته همان انتظارات یعقوب را دارد. “پس اگر کسی در مسیح باشد خلقت تازهای است، چیزهای کهنه در گذشت اینک همه چیز تازه شده است” (دوم قرنتیان 5: 17).

تعلیم پولس و یعقوب در مورد نجات هیچ تضادی با یکدیگر ندارد. بلکه آنها یک منظور را با نگرشهای مختلفی بیان می کنند. پولس خیلی ساده ، بر عادل شمرده شدگی فقط با ایمان تأکید می کند در حالی که یعقوب بر این حقیقت تأکید دارد که ایمان در مسیح باید به اعمال نیکو منتهی شود

ایماندار در گناه

هنگامیکه زشتی گناه را می بینید، هنگامیکه خودتان را همانطور که هستید می بینید، آشفته و پریشان نشوید. مسیح برای نجات گناهکاران به این دنیا آمد. ما خدا را با خودمان مصالحه ندادیم، بلکه محبت عالی و شگفت انگیز خداوند در مسیح است که “ جهان را با خودآشتی داد”. (دوم قزنتیان 5 آیه 19) او با محبت عظیمش، دلهای فرزندان خطا کارش را به سوی خود جلب می کند. هیچ پدر و مادر زمینی نمی تواند به اندازه خداوند در مقابل خطاها و اشتباهات فرزندان صبور و مهربان باشد. هیچ کس نمی تواند به اندازه او گناههکار را محبت کند.همه وعده های او و تمامی هشدارهای او نشان دهنده محبت غیر قابل وصف اوست.

هنگامیکه شیطان می آید و به شما می گوید که بسیار گناهکار هستید، به نجات دهنده خود عیسی نگاه کنید و از مهربانی و فضایل او بگویید. چیزی که به شما کمک خواهد کرد این است که به نور او نگاه کنید. گناهانتان را اعتراف کنید، اما به دشمن بگویید: “عیسی به این جهان آمد تا گنهکاران را نجات دهد”. و اینکه شما می توانید با محبت بی نظیر او نجات یابید. (اول تیموتانوس 1 آیه 15). عیسی از شمعون درباره دو نفر که بدهکار بودند سوال کرد. یکی از آنها مقداری کم و دیگری مقداری زیاد بدهکار بود. اما طلبکار قرضهای هر دو نفر را بخشید. مسیح از شمعون پرسید کدام یک از این دو طلبکارش بیشتر دوست خواهد داشت. شمعون پاسخ داد :“ آ ن که بدهی بیشتری داشت و بخشیده شد”. (لوقا 7 آیه 24) ما گناهکاران بزرگی بودیم اما مسیح گناهان ما را بر صلیب برخود نهاد و،بجای ما بر صلیب قرار گرفت تا ما بخشیده شویم. فضایل مربوط به قربانی او کافی است تا به خاطر ما به حضور پدر تقدیم شود. آنانی را که او بیشتر بخشیده است، او را بیشتر دوست خواهند داشت. و به تخت رحمت او نزدیکتر خواهند شد تا او را به خاطر محبت و ایثار عظیم او پرستش کنند.

هر چه بیشتر محبت خدا را درک کنیم، بیشتر به شرارت و پلیدی گناه پی می بریم. هنگامیکه درازای زنجیری را که به خاطر ما شکسته شد می بینیم، و زمانی که به قربانی عظیم مسیح که به خاطر ما انجام شد فکر می کنیم، دل ما با مهربانی و شفقت نرم می شود.