بایگانی برچسب: s

چرامن مسیحی هستم

چرا من مسیحی هستم

1- وقتی من عیسی را صدا زدم که مرا نجات بده از گناهایم و او آمد تا در من زندگی کند ومرا عوض کرد از عصبانیت، خودخواهی، از شخص نفرترت خواه به یک بشر دوست دار, سخاوتمندانه، مهربان . او ماهیت جدیدی به من داد و خدا را دوست بدارم با تمام قلبم و همسایه ام را مثل خود متی ۲۲ : ۳۷-۳۸ 

۲- عیسی به دعاهای من جواب داد. به من دانش اموخت و از من مراقبت کرد

۳- عیسی مسیح بدون گناه و پر از علم است و به من بهترین نمونه را داد که به دنبالش بروم

۴- عیسی مسیح در صلیب مرد برای گناهای من قانون عدالت و عشق خدا را قانع کرد.

۵- عیسی مسیح از مرگ زنده شد . او مرگ را فتح کرد این نشان میذه او همه را از مرگ بیدار میکند 

۶- عیسی مسیح رفتن به بهشت را به ما ضمانت داد اگر ما بهش بکویم ما را نجات بدهد (نه با کار خوب) یوحنا ۴ : ۱۰

۷- ۴۵ پیشگویی در عهد قدیم برای اولین با ره امدن عیسح مسیح است

۸- عیسی مسیح گفت من هستم ( خدا) . سفر خروج ۳: ۱۴ و یوحنا ۸: ۵۸ و ۲۴

۹- معجزات عیسی مسیح : مرده را زنده کرد. طوفان را ارام کرد. پیشگویی اینده را. این ثابت میکنه که او خدا است

۱۰- درسها ی عیسی مسیح و حقیقت کتاب مقدس را وقتی که استفاده میکنیم برکت میاورد

۱۱- عیسی مسیح کتاب مقدس را کلمه خدا بیان کرد لوقا ۴:۴ . بیشتر از ۱۰۰۰ پیشگویی صابت شده

۱۲- کتاب مقدس از خداست برای پیشگویش, علم، باستان شناسی، وحدت و قدرت برکت

۱۳- کتاب مقدس خرد، عشق، شادی، صلح، اعتماد به نفس، سلامت، دانش گذراندن حال و آینده را میدهد

پادشاهی خداوند

جشن پادشاهی خدا :

“”  یكی از حاضران، بعد از شنیدن این سخنان به او عرض كرد: «خوشا به حال آن کسی‌که در پادشاهی خدا سر سفره بنشیند.» امّا عیسی پاسخ داد: «مردی ضیافت شام بزرگی ترتیب داد و عدّهٔ زیادی را دعوت كرد. در وقت شام، غلام خود را با پیغامی نزد مهمانان فرستاد كه حالا بیایید، همه‌چیز حاضر است. امّا همه شروع به عذر آوردن كردند. اولی گفت: ‘من قطعه زمینی خریده‌ام و باید بروم آن را ببینم. لطفاً عذر مرا بپذیر.’ دومی گفت: ‘من پنج جفت گاو خریده‌ام و حالا می‌روم آنها را امتحان كنم. لطفاً مرا معذور بدار.’ نفر بعدی گفت: ‘من تازه زن گرفته‌ام و به این سبب نمی‌توانم بیایم.’ وقتی آن غلام برگشت و موضوع را به اطّلاع ارباب خود رسانید، ارباب عصبانی شد و به او گفت: ‘زود به کوچه‌ها و پس‌کوچه‌های شهر برو و بینوایان و مفلوجان و كورها و شلها را نزد من بیاور.’ بعداً غلام گفت: ‘ارباب، امر تو اطاعت شد و هنوز هم، جا هست.’ ارباب جواب داد: ‘به شاهراهها و كوچه باغها برو و با اصرار همه را دعوت كن كه بیایند تا خانهٔ من پُر شود. بدانید كه هیچ‌یک از آن کسانی‌که دعوت كرده بودم مزهٔ این شام را نخواهد چشید.’»  “” 

  1. لوقا ۱۴: ۱۵ – ۲۴