بایگانی برچسب: s

توکل ب خداوند

در مشکلات زندگی فقط به خدا توکل کنید”

در عمق تاریکی ها و سختی های زندگی وقتی احساس میکنید که  تنها هستید و امید شما از همه جا قطع شده است و همه شما را ترک کرده اند…

هنگامیکه احساس میکنید که زندگی شما به پایان رسیده و تصور میکنید که آخرین نفس ها را میکشید..

اگر با تمامی دل و جان به خدا توکل کنید…

ناگهان دست خدا در زندگی شما ظاهر میشود و انفجار نور زندگی شما را روشن میکند…

زیرا خدای ما خدای آخرین لحظات است”

پس هر ساعت؛هر روز؛ هر جا و همیشه دعا کنید… 

به خدا توکل نمائید و او هرگز در پیچ و خمهای ترسناک زندگی و در طوفانهای روزگار … 

شما را تنها رها نمیکند و همه جا در کنار شما و با شما و در شما است….

بدانید که من هر روزه تا انقضای عالم همراه شما خواهم بود. 

(متی، ۲٨: ۲۰)

 

کلمات

  1. «کلمات من مانند برف و باران است که از آسمان می‌بارند، و زمین را سیراب می‌کنند، و موجب رشد غلاّت و تهیّهٔ بذر کافی برای کاشتن و تأمین غذا می‌شوند.”
    اشعیا ۱۰ : ۵۵

ترس

تو مي گويي : مي ترسم

خدا مي گويد : مترس زيرا كه من با تو هستم و مشوش مشو زيرا من خداي تو هستم ! تو را تقويت خواهم نمود و البته تو را معاونت خواهم داد و تو را به دست راست عدالت خود دستگيري خواهم كرد . ( اشعيا ١٠:٤١ )

تو مي گويي : تنها هستم 

خدا مي گويد : سيرت شما از محبت نقره خالي باشد و به آنچه داريد قناعت كنيد زيرا كه او گفته است : تو را هرگز رها نكنم و تو را ترك نخواهم نمود . ( عبرانيان ٥:١٣ ) 

مي گويي : خيلي خسته ام

خدا مي گويد : بياييد نزد من اي تمام زحمتكشان و گرانباران و من شما را آرامي خواهم بخشيد . يوغ مرا بر خود گيريد و از من تعليم يابيد زيرا كه حليم و افتاده دل هستم و در نفوس خود آرامي خواهيد يافت ؛ زيرا يوغ من خفيف است و بار من سبك . ( متي ١١ : ٢٨-٣٠ )

مي گويي : هيچ كس واقعن مرا دوست ندارد

خدا مي گويد : چونكه در نظر من گرانبها و مكرم بودي و من تو را دوست مي داشتم پس مردمان را به عوض تو و طوايف را در عوض جان تو تسليم خواهم نمود . ( اشعيا ٤:٤٣ )

مي گويي : ديگر بيشتر از اين نمي توانم تحمل كنم

خدا مي گويد : مرا گفت : ” فيض من تو را كافي است، زيرا كه قوت من در ضعف كامل مي گردد .” پس به شادي بسيار از ضعف هاي خود بيشتر فخر خواهم نمود تا قوت مسيح در من ساكن شود . ( دوم قرنتيان ٩:١٢ )

مي گويي : نمي دانم چه كنم 

خدا مي گويد : به تمامي دل خود بر خداوند توكل نما و بر عقل خود تكيه مكن . در همه راه هاي خود او را بشناس، و او طريق هايت را راست خواهد گردانيد . ( امثال ٣: ٥-٦ )

مي گويي : نمي توانم اين كار را انجام دهم 

خدا مي گويد : قوت هر چيز را دارم در مسيح كه مرا تقويت مي بخشد . ( فيليپيان ١٣:٤ )

مي گويي : هيچ چيزي از اين موقعيت عايد من نمي شود

خدا مي گويد : و مي دانم كه به جهت آناني كه خدا را دوست مي دارند و به حسب اراده او خوانده شده اند، همه چيز ها براي خيريت ( ايشان ) با هم در كار مي باشند . ( روميان ٢٨:٨ )

مي گويي : نمي توانم خودم را ببخشم

خدا مي گويد : اگر به گناهان خود اعتراف كنيم ، او امين و عادل است تا گناهان ما را بيامرزد و ما را از هر ناراستي پاك سازد . ( اول يوحنا ٩:١ )

مي گويي : در نياز هستم

خدا مي گويد : اما خداي من همه احتياجات شما را بر حسب دولت خود در جلال مسيح عيسي رفع خواهد نمود . ( فيليپيان ١٩:٤ )

مي گويي : از آينده مي ترسم

خدا مي گويد : زيرا خداوند مي گويد : فكر هايي را كه براي شما دارم مي دانم كه فكر هاي سلامتي مي باشد و نه بدي تا شما را در آخرت اميد بخشم . ( ارميا ١١:٢٩ )

مي گويي : آيا خدا واقعن به سخنان من گوش مي دهد ؟

خدا مي گويد : و مرا خواهيد خواند و آمده ، نزد من تضرع خواهيد كرد و من شما را اجابت خواهم نمود . و مرا خواهيد طلبيد و چون مرا به تمامي دل خود جستجو نماييد ، مرا خواهيد يافت . ( ارميا ٢٩: ١٢-١٣ )

معجزه در عروسی

 روز سوّم، در قانای جلیل عروسی بود و مادر عیسی نیز در آنجا حضور داشت. عیسی و شاگردانش نیز به عروسی دعوت شده بودند. چون شرابْ تمام شد، مادر عیسی به او گفت: «شراب ندارند!» عیسی به او گفت: «بانو، مرا با این امر چه کار است؟ ساعت من هنوز فرا نرسیده.» مادرش خدمتکاران را گفت: «هر چه به شما گوید، بکنید.» در آنجا شش خمرۀ سنگی بود که برای آداب تطهیر یهودیان به کار می‌رفت، و هر کدام گنجایش دو یا سه کیل داشت. عیسی خدمتکاران را گفت: «این خمره‌ها را از آب پر کنید.» پس آنها را لبالب پر کردند. سپس به ایشان گفت: «حال اندکی از آن برگیرید و نزد رئیس مجلس ببرید.» پس بردند. رئیس مجلس آب را که شراب شده بود چشید. او نمی‌دانست آن را از کجا آورده‌اند، هرچند خدمتکارانی که آب را کشیده بودند، می‌دانستند. پس رئیس مجلس داماد را فرا خواند و به او گفت: «همه نخست با شراب ناب پذیرایی می‌کنند و چون میهمانان مست شدند، شراب ارزانتر را می‌آورند؛ امّا تو شراب ناب را تا این دم نگاه داشته‌ای!» بدین‌سان عیسی نخستین آیت خود را در قانای جلیل به ظهور آورد و جلال خویش را آشکار ساخت و شاگردانش به او ایمان آوردند. سپس با مادر و برادران و شاگردان خود به کَفَرناحوم رفت، و روزهایی چند در آنجا ماندند.